دانستنیها

 

کرم های پهن

مقدمه

  اصطلاح کرم ، به طور معمول ، برای جانورانی به کار میرود که بدن دراز تقارن دو طرفی دارند و زوایدی به بدن آن ها پیوسته نیست. در ابتدا همه ی انواع کرم ها را گروه واحدی به حساب می آوردند؛ اما اکنون ، آن ها را در شاخه های متعددی تقسیم می کنند. بعضی حشرات هم ، در مرحله ای از زندگی شبیه کرم ها هستند؛ اما آن ها نباید در دسته ی کرم ها قرار داد ، زیرا با تحولات بعدی به حشره ی کاملی تبدیل می شوند .

  کرم های پهن احتمالا از اجدادی که کم و بیش شبیه کیسه تنان بودند ، به وجود آمده اند. شاید هم این کرم ها و کیسه تنان اجداد مشترکی داشته باشند. با وجود این ، کرم های پهن مزوگلای ژلاتینی ندارند و به جای آن سلول های پارانشیمی با منشأ مزودرمی فضای درون بدن را پر می کنند.

  اندازه ی طول کرم های پهن از یک میلی متر تا چندین متر است. عدهای از آنان زندگی آزاد و بسیاری از آن ها ، مانند کرم کدو ، زندگی انگلی دارند. کرم های انگلی ممکن است یک میزبانه  یا دو میزبانه باشند.

 

مشخصات عمومی

  1_ بدن آنها در حالت جنینی و بعد از آن سه لایه ای است؛

  2_تقارن دو طرفی و سر از دم مشخص است؛

  3_بدن در جهت پشتی_ شکمی پهن شامل یک یا تعداد زیادی قطعه است؛

  4_ماهیچه ها با منشأ مزودرمی و با اشکال طولی ، حلقوی یا مورب در زیر اپیدرم قرار می گیرند؛

  5_حفره ی عمومی (سلوم) ندارند ، زیرا فضای بین اندام ها ، به وسیله ی سلول های پارانشیمی پر می شود. به این علت آن ها را در گروه آسلومات ها قرار می دهند؛

  6_دستگاه گوارش ناقص است با اصولا وجود ندارد؛

  7_سیستم عصبی شامل یک جفت گره عصبی مغزی ، دو طناب عصبی جانبی و سراسری است که به وسیله ی رشته های عصبی عرضی به هم متصل اند و در مجموع منظره ی نردبانی دارند؛

  8_اندام های حسی ساده و لکه های بینایی در بعضی نمونه ها دیده می شود؛

  9_دستگاه دفعی شامل دو مجرای سراسری جانبی است. هر مجرا شامل مجاری فرعی متعدد است که هر کدام به سلول های شعله ای مربوط اند؛

  10_دستگاه گردش خون ، تنفسی و اسکلت ندرند؛

  11_غدد جنسی و اندام های مربوط به آن ها ، مشخص و به طور معمول ، به صورت هرمافرودیت است؛ مراحل تولید مثل در بدن یک میزبان یا دو میزبان ادامه می یابد.

 

طبقه بندی

  کرم های پهن به سه رده ی عمده طبقه بندی می شوند.

  • § رده ی توربلاریا:این رده شامل کرم هایی است که طول آن ها بین 5 میلی متر و 50 سانتیمتر است و زندگی آزاد دارند. حرکت آن ها نوعی خزیدن است که به کمک عضلات و مژک های اپیدرم سطح شکمی انجام می گیرد. پلاناریا به این رده تعلق دارد در اینجا بعضی ویژگی های پلاناریای آب شیرین را مطالعه می کنیم.

  شکل و ساختمان_ پلاناریا ی آب شیرین نوع معروفی است که برای مطالعه ی خصوصیات این رده ، در آزمایشگاه استفاده می شود. سطح خارجی بدن را ردیفی سلول های اپیدرمی پوشانده اند ، که در سطح شکمی بدن مژک دارند. به علاوه ، سلول های ترشحی و سلول های مخاط ساز در بین سلول های اپیدرمی مشاهده می شوند.

  در دیواره ی بدن ، در زیر اپیدرم ، ماهیچه های حلقوی به ترتیب قرار گرفته اند. فضای بین اندام های داخلی را سلول های پارانشیمی پر کرده اند؛ در نتیجه جانور فاقد حفره ی عمومی است.

  تغذیه و گوارش_دستگاه گوارش شامل دهان ، حلق و روده است. دهان در سطح شکمی و پیشین بدن جای دارد و حلق در خارج از بدن ، در زیر شکم. روده انشعابات زیادی دارد که سطح جذب را افزایش می دهند. دیواره ی لوله ی گوارشی را سلول های مخروطی مفروش می کنند و گوارش در درون این سلول ها یا در حفره ی گوارشی صورت می گیرد.

  پلاناریا ، به طور عمده ، گوشت خوار است و با صید سخت پوستان کوچک ، کرم های لوله ای یا جانداران کوچک دیگر ، غذای خود را تامین می کند.

  دفع مواد زاید_سلول های شعله ای در بین سلول های پارانشیمی جای دارند و مواد زاید را می گیرند و ترشح می کنند. در درون هر سلول شعله ای ، دسته ای از تاژک ها که منظره ی شعله مانندی را پدید می آورند ، وجود دارد. سلول های شعله ای از طریق سلول های لوله مانند به کانال های منشعبی در طرفین بدن متصل و از آن جا به سوراخ های ادراری ختم می شوند. با حرکات تاژک های شعله مانند در هر سلول دفعی ، فشار منفی حاصل می شود که می تواند مواد زاید را از سلول های پارانشیمی و مایع بین سلولی به درون خود بکشد.

  تنفس_دستگاه تنفسی ندارند و مبادلات گازها از طریق سطح بدن انجام می گیرد.

  دستگاه عصبی_همان طور که در مشخصات عمومی ذکر شد ، سیستم عصبی شامل یک گره عصبی دو قسمتی ، دو نوار عصبی جانبی و نوار های عصبی عرضی است که در مجموع منظره ی نردبان مانندی را به وجود می آورند. در انواع عالی تر ، نوروز ها از نوع حسی ، حرکتی و رابط اند. این واقعیت نشان می دهد که دستگاه عصبی در کرم های پهن نسبت به کیسه تنان بیشتر تکامل یافته است. تکامل دستگاه عصبی به خاطر مغز متمرکز در سر و وجود اندام های حسی  و از آن جمله دو نقطه ی حساس نسبت به نور ، در سر این جانور است.

  تولید مثل و ترمیم_تولید مثل به طریق جنسی و غیرجنسی صورت می گیرد. یک توانایی جالب در پلاناریا ، قدرت ترمیم است. برای مثال اگر این کرم را از وسط دو نیم کنیم ، بخشی که دارای سر است دم و بخشی که شامل دم است ، سر جدیدی برای خود می سازد. حتی با تقسیم کرم به قطعات کوچکتر ، هر قطعه تبدیل به کرم جدیدی می شود. در تولید مثل جنسی ، اندام های جنسی نر و ماده در یک فرد به وجود می آیند(هرمافرودیت).در هنگام جفت گیری ، سلول های جنسی نر وارد کیسه دریافت اسپرم در کرم دیگر می شوند تا لقاح را انجام دهند.

  • § رده ی ترماتودها::همه ی افراد این رده انگل اند و بدن برگ مانند دارند که ظاهرا از بعضی جهات به رده ی توربلاریا شبیه است. دو راسته ی آن ها عبارت اند از: مونوجنیا و دی جنیا ، که اولی یک میزبانه و دومی معمولا دو میزبانه است.اكنون يك نوع كرم از راسته ی دی جنیا ، به نام كرم كبد گوسفند را معرفی می كنيم.

  ساختمان و عمل_کرم کبد گوسفند بالغ به شکل برگ است و 10 تا 30 میلی متر طول دارد. یک اندام مکنده در ناحیه ی دهان و اندام مکنده ی دیگری در ناحیه شکمی دارد. لوله ی گوارش شامل حلق ، مری عضلانی و یک روده ی دو قسمتی طویل و بدون انشعاب است.

  دستگاه دفع مواد زاید و دستگاه عصبی ، کم و بیش ، شبیه پلاناریاست.

  دستگاه تولید مثلی از نوع هرمافرودیسم و پیچیده است. دستگاه تناسلی نر شامل یک جفت بیضه و کانال های دفران که به کیسه منی و سرانجام به آلت تناسلی ختم می شوند. دستگاه تناسلی ماده از یک تخمدان ، مجرای تخم بر و ائوتیپ تشکیل شده است و دارای کیسه دریافت اسپرم است. لقاح داخلی است و تخم ها ، پس از تشکیل ، از تنها منفذ تناسلی خارج می شوند.

  چرخه ی زندگی کرم کبد گوسفند_این کرم ، در حالت بلوغ ، در کبد و کیسه  صفرا گوسفند زندگی می کند. تخم های این کرم از مجرای صفراوی ، که به روده می آید ، عبور می کنند و به درون روده می رسند و همراه با مدفوع از بدن خارج می شوند. اگر این تخم ها به درون آب راه یابند ، به نوزاد های مژک دار کوچکی به نام میراسیدیوم تبدیل می شوند. در این حالت ، اگر تا 8 ساعت میزبان دوم خود را که نوعی حلزون آب شیرینلیمنه‌آاست ، نيابند مي ميرند. با پيدا كردن  ليمنه آ ، ميراسيديوم ها از طريق جلد وارد بدن حلزون مي شوند. ورود بيش از حد اين نوزاد ها به بدن حلزون ، میزبان دوم را از پا در مي آورد.

نوزاد مژك دار ، در بدن حلزون ضمن تغيير شكل ، به طريق غير جنسي تكثير مي يابد. شكل نهايي نوزاد در بدن حلزون سركاريا نام دارد ، كه به همين شكل از بدن حلزون خارج مي شود. سركاريا به طور معمول به درون بدن خود كيست توليد مي كند و به علف هاي نزديك يا داخل آب مي چسبد. اگر گوسفندي علف آلوده را بخورد ، سركاريا با پاره شدن كيست ، آزاد مي شود و از طريق ديواره ي روده خود را به مجراي صفراوي مي رساند و در آن جا به كرم بالغي تبديل    مي شود و زندگي خود را از نو آغاز مي كند.

  شيستوزوما:كرم انگلي است كه در خون جاي مي گيرد. حدود 2 ميليون نفر در دنيا ، به عفونت حاصل از اين كرم مبتلا هستند كه بيشتر در ساكنين آمريكاي ،هند غربي و خاورميانه ديده شده است. تفاوت اين كرم ها با ديگر ترماتودها ، در تك جنسي بودن آن ها است. سه نوع شيستوزوما در آدمي بيماري توليد مي كنند. نوعي آن در سياهرگ هاي كوچك روده ي بزرگ ، نوع ديگر در سياهرگ هاي روده ي كوچك و نوع سوم در سياهرگ هاي مثانه جاي مي گيرند.

  چرخه ي هر سه نوع شيستوزوما مشابه است. كرم بالغ در خون آدمي تخم ريزي مي كند ، و تخم ها همراه مدفوع يا ادرار خارج مي شوند و در داخل آّب شكفته مي شوند. نوزادي كه از تخم خارج مي شود مژك دار است و وارد بدن حلزون خاص خود مي شود. در بدن حلزون مراحلي را طي مي كند و به صورت نوزاد دم داري از بدن حلزون خارج مي شود. اين نوزاد ، در اثر تماس با پوست بدن يك انسان ، به درون پوست نفوذ مي كند و كرم بالغي را در خون به وجود مي آورد كه دوره ي زندگي خود را آغاز مي كند.

  • § رده ی سستودها:اين رده یا کرم های نواری ، از جهات مختلف با سایر کرم های پهن تفاوت دارند. بدن این کرم ها از یک ردیف قطعات پهن به هم پیوسته درست شده است که در هر قطعه اندام های جنسی نر و ماده ، هر دو ، وجود دارند؛ جانور خود لقاح است.دستگاه گوارش به طور کامل ندارند و فاقد مژک های سطحی اند. این کرم ها ، در دوره ی بلوغ ، در روده ی مهره داران و در دوره ی نوزادی در بدن میز بان های دیگر زیست می کنند. زندگی انگلی در این کرم ها باعث شده است که لایه ای کیتینی روی بدن آن ها را بپوشاند و از تاثیر آنزیم های میزبان در امان نگه دارد.

  بیش از 1500 گونه از کرم های نواری شناخته شده اند که دو گونه به نام های تنیاساجیناتا و تنیاسولیام به خاطر بیماری زایی در آدمی بیشتر مورد توجه اند.

  مطالعه ي كرم كدوي گاو (تيناساجيناتا ) : اين كرم در دوره ي بلوغ در لوله ي گوارش آدمي زندگي مي كند و در مرحله ي نوزادي در درون ماهيچه هاي گاو به سر مي برد. طول كرم بالغ تا 10 متر يا بيش تر مي رسد.  سر كرم ، يعني كوچك ترين قطعه ي بدن ، داراي چهار بادكش است كه به كمك آن ها ، جانور به ديواره ي روده مي چسبد. تعداد قطعات سازنده ي بدن تا 2000 عدد مي رسد. قطعات انتهايي بدن ، آكنده از نوزاداني است كه از بقيه ي قطعات جدا و همراه مدفوع خارج مي شوند . دستگاه هاي بدن ، كم و بيش، شبيه پلاناريا  و ساير كرم هاي پهن هستند . اما دستگاه توليد مثل بسيار گسترش يافته است، به طوري كه در هر قطعه (پروگلوئيد) ، تعدادي بيضه، تخمدان، مجراي خروج اسپرم و مجراي تناسلي ماده وجود دارد و اسپرم هاي هر قطعه ، گامت هاي ماده ي همان قطعه را بارور مي سازند (خودلقاحي) و در هر قطعه ، تعداد زيادي تخم توليد مي شود.

  در چرخه ي زندگي كرم كدوي گاو، قطعات آكنده از تخم ، همراه مدفوع انسان مبتلا، خارج مي شوند و علف هاي آلوده به تخم ها را خورد ، تخم ها در روده اش مي شكفند و نوزادان خارج مي شوند . نوزادان از ديواره ي روده عبور مي كنند، وارد جريان خون مي شوند ، به عضلات ماهيچه اي انتقال مي يابند و در درون اين ماهيچه ها، به حالت كيست، مستقر مي شوند . اگر آدمي ماهيچه ي آلوده ي نپخته يا خوب نپخته را بخورد، نوزادان موجود در ماهيچه، از درون كيست بيرون مي آيند و به كمك بادكش هاي خود به ديواره ي روده مي چسبند و رشد آغاز مي كنند.ظرف 2 تا 3 هفته كرم بالغ مي شود و قطعات پر از تخم از بقيه قطعات جدا و از مخرج خارج مي شوند و با آلوده كردن محيط ، دوره ي زندگي كرم تكرار مي شود.

  چرخه زندگي كرم كدوي خوك مشابه كرم كدوي گاو است . در سر كرم كدوي خوك علاوه بر بادكش، تعدادي قلاب نيز وجود دارد.

 

تكامل و سازگاري

  ظاهرا كرم‌هاي پهن ، از كرم‌هاي پهن اوليه حاصل شده اند. شكي نيست كه تقارن دو طرفي ،

حاصل تحولاتي است كه در تقارن شعاعي به وجود آمده است. دليل اين نتيجه گيري آن است كه ، كيسه تنان (با تقارن شعاعي) در مرحله ي نوزادي مژك دارند و تقارن دو طرفي دارند. مي توان گفت از نوزادان كيسه تنان ، از يك سو كيسه تنان بالغ ، و از سوي كرم هاي پهن به وجود آمده اند. تقارن دو طرفي براي خزيدن يا شناگري طرح سازگارتري است. در اين حالت بيشتر اندام هاي حسي جانور در سر قرار ميگيرند تا بتوانند در مقابل تغييرات محيط ، مناسب بروز دهند.

  تحول از اجداد مژك دار ، سازگاري هاي ويژه اي را در كرم هاي پهن ايجاب كرده است. داشتن سطوح شكمي و پشتي و وجود مژك يا عضلات در طول بدن ، مثال هايي از اين قبيل سازگاري ها هستند.

  بعد ها ، سازگاري ها در گروه كرم هاي پهن ، سبب شده است كه عده اي زندگي آزاد ، گروهي زندگي هم زيستي و كثيري زندگي انگلي را انتخاب كنند و رده هاي گوناگون اين شاخه را پديد آورند.

 

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, توسط فربد بیات افشاری

 

الف) گزينه صحيح را انتخاب کنيد . ( 3 نمره ) 

1-   کداميک از جانوران زير ساختمان بدني پيچيده تري دارد ؟

الف) کرم کدو       ب) مرجان      ج) زنبور           د) اختاپوس

 

2-   اگر نام علمي يک نوع گياه ( گندم وحشي ) باشد نام جنس و گونه ي آن به ترتيب کدام است ؟

الف) گياه – گندم   ب) وحشي – گندم     ج) گندم – وحشي     د) گندم – گياه

 

3-   دستگاه تنفسي در فوک شبيه به کدام جانور است؟

الف) ماهي               ب) لاک پشت          ج) وزغ             د) خفاش

 - کداميک از جانوران زير فاقد لوله گوارش است ؟

الف) ليسه               ب) هزار پاي علفخوار     ج) شقايق دريايي         د) پشه

 

5-کداميک از گزينه هاي زير مربوط به اسکلت پروانه نمي شود ؟

الف) از جنس پروتئين است   ب) خارجي است     ج) نقش دفاعي دارد د) ضد آب است

 

      6- کداميک از گزينه هاي زيردر مورد سيستم عصبي جانوران درست است ؟

الف) اسفنجها به جاي طناب عصبي شبکه عصبي دارند .

ب) طناب عصبي بي مهره ها پشتي است .

ج) مهره داران علاوه بر طناب عصبي رشته هاي عصبي هم دارند .

د) در کيسه تنان پيام هاي عصبي از مرکز عصبي به ساير نقاط بدن فرستاده مي شود .

 

ب- در هر جمله کلمه ي غلط را خط بزنيد . ( 5/1 نمره)

1) اره ماهي نوعي ماهي ( استخوان – غضروفي ) است

2) در حشرات بال ها به قسمت ( شکم – سينه )  متصل هستند .

3) به مجموعه سلول هاي همشکل و همکار ( اندام – بافت ) مي گويند .

4) زالو انگل ( بيروني – دروني ) بدن جانوران ديگر است و از گروه کرم هاي ( پهن – حلقوي ) است .

5) باله هاي فرد ماهي قرمز بيشتر براي ( حرکت و توقف – تعادل ) است .

 

ج) متن زير را بخوانيد و در جاهاي خالي نمونه ي جانوري درست را قرار دهيد .( 2 نمره)

پستانداران را بر حسب اينکه بچه خود را چگونه به دنيا آورده و محافظت مي کنند به سه گروه تقسيم مي کنند :

1-   تخم گذار که فقط در استراليا و گينه نو زندگي مي کنند .................................  از اين گروه است .

2-   کيسه داران که بچه هاي آن ها در هنگام تولد بسيار ريز هستند و اندازه بعضي از آنها به اندازه ي يک دانه برنج هم            نمي رسد . در بسياري از گونه ها نوزاد ريز به درون کيسه روي شکم مادر مي خزد . نوزاد در آنجا شير مي خورد و در محيطي امن رشد مي کند ........................................... از کيسه داران است .

 

3-   بچه زا در اين گروه جانور مدت طولاني در بدن مادر رشد مي کند و نوزاد کامل به دنيا مي آيد . از انواع خشکي زي آنها ....................... است و از پستانداران بچه زا و آبزي ............................ است که بايد هميشه در آب زندگي کند و اگر در خشکي بيايد مي ميرد چون وزن بسيار سنگين آنها باعث مي شود که شش هاي آنها له شود .

 

د) کداميک از جملات زير صحيح (ص ) و کداميک (غ) مي باشد . ( 1 نمره)

الف) در هزار پايان علفخوار در هر بند دو جفت پا وجود دارد . (     )

ب) ساختمان بدني کرمک از کرم خاکي ساده تر است . (      )

ج) ماهيها توسط آبشش هايشان  لرزش آب را احساس مي کنند . (          )

د) در تنفس نايي مويرگ هاي خوني نقشي ندارند . (    )

 

ه) به سوال هاي زير پاسخ دهيد .

1- دانش آموزي موجودات زنده زير را به دو گروه تقسيم کرده است . به نظر شما چه خصوصيتي را براي طبقه بندي خود انتخاب کرده است . ( 5/0 نمره )

        گروه اول : سگ ها – شير ها – گرگ ها

        گروه دوم : گور خر ها – زرافه ها – گاوها

 

    2- شکل هاي زير پاي دو جانور را نمايش مي دهند . ( 2 نمره )

الف) محيط زندگي هر يک ازآنها را مشخص کنيد .

ب) هر کدام براي چه کاري تخصص يافته اند ؟

ج) براي هر شکل مثال بزنيد .

د) براساس نوع پا و حرکت جانوران الف و ب براي هر شکل يک مثال بزنيد .

 

3- جانور شناسي با يک موجود نا شناس بر خورد کرده است که دقيقا نمي داند به خزندگان تعلق دارد يا پستانداران . او طي آزمايشاتي که انجام داد متوجه شد دماي بدن اين جانور در روزهاي گرم تابستان حدود 25 درجه و در شب هاي سرد زمستان حدود 15 درجه است . به نظر شما اين جانور متعلق به کدام گروه است ؟ چرا ؟ ( 5/0 نمره)

 

 

4- پرندگان براي پرواز چه سازگاري هايي يافته اند ؟ (ذکر 2 مورد ) ( 1 نمره )

 

5-شکل روبرو يک تخم مرغ و اجزاي دروني آن را نشان مي دهد شماره هاي مشخص شده را نامگذاري کنيد و وظيفه هر کدام را مشخص کنيد . ( 5/2 نمره)

6- به هر يک از موجودات زنده ي زير توجه کنيد و به پرسش هاي داده شده پاسخ دهيد. ( 3 نمره)

الف) نام هر يک را در زير شکل بنويسيد .                 

ب) هر کدام در چه گروهي قرار دارند ؟                    

ج) اين موجودات را از ساده به پيچيده مرتب کنيد .             

 

7-الف) شکل زير چه عملي را نشان مي دهد (  1 نمره)

ب) شماره هاي (1 ) و (2) و (3) را معرفي کنيد .

1) ..........................................

2) ..........................................

3) ..........................................

 

8- جدول زير را با کلمات درست پر کنيد . ( 2 نمره)

1- پستاندار پرنده است .

2- کرمي که تنفس پوستي دارد .

3- ساده ترين جانور دريايي که سوراخ هاي فراوان دارد 

4- نام ديگر طبقه بندي لينه است .

5- چينه دان و سنگدان دارد و از گوشت آن استفاده مي کنيم .

6- از همه بند پايان فراوان تر هستند .

7- دوزيستي دم دار است .

8- جانوري که معده 4 قسمتي دارد .

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:نمونه سوال,زیست شناسی, توسط فربد بیات افشاری

 

ري در دوره سلجوقي
ري نيز به مانند اصفهان يکي از مراکز اصلي سلجوقيان به شمار آمده و در دوره‏هايي تخت‏گاه اين سلسله بود.آبادي اين شهر از پيش از اسلام بوده و يکي از کهن‏ترين و باستاني‏ترين شهرهاي ايران به شمار مي‏رود.
يکي از نخستين آثار اسلامي آن، مسجد جامع عتيق ري بوده که به دست مهدي عباسي (م 169) ساخته شده است.بعدها در دوره زياري، مرداويج در آبادي آن اندکي کوشيد.سپس در روزگار بويهي، روزگاري که تخت‏گاه رکن الدوله، فخر الدوله، مؤيد الدوله و مجد الدوله بود، سخت آباد شد.بقاياي سراي صاحب بن عباد تا دو سه قرن پس از آن بر جاي بوده است.
اولياء الله آملي در قرن ششم نوشته است: خانه و سراي صاحب بن عباد، اکفي‏الکفاة که يگانه جهان بود و در هيچ عهدي مثل او وزيري کافي در مسند وزارت قرار نگرفت و تا اکنون وزراي عصر را به نسبت او صاحب خوانند، مثل تلي عظيم مانده بود در محله دژ رشکان.
ري به عهد سلجوقي، به اوج شهرت خويش رسيد.طغرل، نخستين امير سلجوقي، ري را تخت‏گاه خود قرار داد.او در همانجا نيز درگذشت و در جايي که امروز برج طغرل قرار دارد، مدفون شد .بسياري از بزرگان سلجوقي، از جمله طغرل سوم را نيز در اين محل به خاک سپردند.طغرل مسجد بزرگي نيز براي حنفيان ساخت که در قرن بعد، به جامع طغرل شهرت يافت.او به مرقد حضرت عبد العظيم نيز توجه کرده و مزرعه مبارک آباد را که به خير آباد غار ري شهرت داشت، وقف آن کرد.در همين زمان و پس از آن، در دوران ملکشاه و سلطان محمد، مدارس زيادي در اين شهر ساخته شد.
به نوشته عبد الجليل قزويني، مدرسه بزرگ سيد تاج الدين کيسکي، عالم شيعه ري، در محله کلاه دوزان، به روزگار طغرل ساخته شده است.مدرسه شيعي ديگري از روزگار ملکشاه در محله دروازه آهنين بنا گشته است.مدرسه عالم شيعه ديگري با نام شمس الاسلام حسکا بابويه «که پير اين طايفه [شيعه‏] بود» در نزديکي «سراي ايالت» در روزگار ملکشاه و سلطان محمد بنا گرديد.
پس از طغرل، آلپ ارسلان نيز همين شهر را تخت‏گاه خود قرار داد.ملکشاه اصفهان را برگزيد، اما بار ديگر برکيارق و سلطان محمد، در ري به تخت نشستند و سبب رونق شهر ري شدند.در همين دوران بود که مجد الملک قمي، وزير برکيارق که به سال 492 کشته شد، «مشهد شاهزاده عبد العظيم را بساخت با آلت و عدت و شمع و اوقاف» .
يکي از ويژگي‏هاي مهم ري آن است که در سر راه بغداد به خراسان بود.از سوي ديگر، شهر ري در حد فاصل طبرستان و شهرهاي جبال قرار داشت.به همين دليل بود که شهر مزبور موقعيت سياسي و فرهنگي بسيار ممتاز و با ارزشي داشت.شايد اين موقعيت شهر ري سبب شد تا اين شهر در طي دوران شکوه خود، محل رشد بسياري از فرقه‏هاي اسلامي شده و تا قرن هشتم هجري در انحصار گروه خاصي در نيايد.به طور يقين، ري در قرن چهارم تا ششم، دوران بسيار با شکوهي را پشت سر گذاشته است، اما در طي قرن ششم، به دليل اختلافات فراگير مذهبي ميان حنفيان و شافعيان، و نيز کراميان که در اين شهر نفوذ اندکي داشتند، شهر ري نيز آسيب فراوان ديد.بعدها، در حمله مغول ري به شدت صدمه ديد و از آن پس، چندان روي آباداني به خود نديد . ري در دوره سلطنت طولاني سلطان سنجر در اختيار خود او قرار داشت و بارها و بارها سنجر به ري سفر کرده مدتي را در آنجا اقامت مي‏کرد.پس از سنجر، ري براي مدتي در اختيار شاه غازي اصفهبد مازندران بود.او که شيعه بود، مدرسه‏اي در محله زاد مهران ري ساخت.بعد از آن باز ري در اختيار سلجوقيان قرار گرفت.
شهر ري در اواخر قرن ششم، در سال 590 به اشغال خوارزمشاه تکش در آمد.در اين زمان، آخرين سلطان سلجوقي طغرل به دست نيروهاي خوارزمشاه افتاد و به قتل رسيد و براي هميشه شمع بزم دولت آل سلجوق در ري خاموش شد.

فرقه‏ هاي اسلامي در دوره سلجوقي
دانش ملل و نحل
پيش از آن که شرحي از فرقه‏هاي اسلامي به دست دهيم، لازم است تا درباره دانش ملل و نحل در آن روزگار مروري داشته باشيم.
مهم‏ترين تفاوت‏هاي فکري ـ ديني که مسلمانان در آغاز با آن برخورد داشتند، تفاوت اسلام با بت‏پرستي، مسيحيت، يهوديت و آيين زرتشتي بود.به تدريج، اختلافات فکري ميان خود مسلمانان بالا گرفت.گروهي بر مذهب عثمانيه و گروه ديگر بر مذهب شيعه بودند.خوارج و معتزله نيز به صورت گروه‏هاي مستقل در صحنه افکار مذهبي جامعه ظاهر شدند.ما در مجلد نخست به شرح اين فرقه‏ها پرداختيم.
اين تفاوت‏ها در آغاز، تنها اين حساسيت را به وجود آورد که طرفداران يک فرقه بر ضد ديگري مطلب بنويسند.به مرور، کساني بر آن شدند تا آثاري در شناخت هر فرقه و تفاوت ميان آنها تأليف کنند.بدين ترتيب، نخستين آثار در زمينه شناخت مذاهب اسلامي در قرن سوم هجري پديد آمد. يکي از کهن‏ترين اين نوع آثار کتاب فرق الشيعة از حسن بن موسي نوبختي است.کتاب مشابه آن با نام المقالات و الفرق از سعد بن عبد الله اشعري است.هر دو کتاب درباره فرقه‏هاي مختلفي است که زير نام شيعه، با يکديگر مشترک هستند.در همان قرن، کتاب مسائل الامامه نوشته شده که درباره چگونگي پيدايش اختلاف ميان امت و تفاوت ديدگاه‏هاي آنها در مسائل مربوط به رهبري و امامت است.
به تدريج دانش ملل و نحل توسعه يافت و بحث از اديان ديگر نيز ضميمه آنهاشد.يکي از کساني که در اين باره فراوان نوشت، مسعودي، مورخ معروف قرن چهارم است که متأسفانه آثارش در اين زمينه از بين رفته است. در قرن چهارم تا ششم، آثار بزرگي در اين زمينه تأليف شد.يکي از آنها کتاب مقالات الاسلاميين از ابو الحسن اشعري (م 330 يا 340) ـ رئيس مذهب اشعري ـ است که به تفصيل، جزئيات عقايد هر فرقه مذهبي را در موضوعات مختلف بيان کرده است.ديگر کتاب الفصل في الملل و الاهواء و النحل از ابن حزم اندلسي (م 456) است که در اندلس تأليف شد. مهم‏ترين مشکلي که در اين قبيل کتاب‏ها وجود دارد آن است که بسياري از مطالبي که به فرقه‏هاي مختلف نسبت داده شده، از سر تعصب يا عدم آشنايي کافي بوده است.بيش‏تر اين مؤلفان، خود با انديشه‏هاي هر مذهب از نزديک آشنايي نداشته و از روي نوشته‏هاي ديگران، مطالبي را به آنان نسبت داده‏اند.در اين ميان، يکي از ارزشمندترين آثار، کتاب تحقيق ما للهند ابو ريحان بيروني است که نتيجه تحقيقات مستقيم و بي‏طرفانه او در سرزمين هند و اديان هندي است. معروف‏ترين اثر او در دانش ملل و نحل، کتاب الملل و النحل از محمد بن عبد الکريم شهرستاني (479 ـ 548) است.وي منسوب به شهرستان از توابع شهر نسا ـ واقع در ميان خوارزم و نيشابور ـ است.او در روزگار خود، عالم مشهوري بوده و نزد سلطان سنجر موقعيت بالايي داشته است .نوشته‏اند که او در نظاميه بغداد نيز مدتي به وعظ مي‏پرداخته و وعظش مقبول مردم بوده است.جداي از کتاب الملل و النحل وي آثاري ديگر در دانش کلام به عربي و فارسي دارد.از آن جمله رساله‏هايي درباره مبحث خلق و امر که به فارسي نگاشته و به چاپ رسيده است.وي کتاب بزرگي نيز در تفسير قرآن نوشته است.
شهرستاني به عنوان يک شافعي اشعري شناخته شده است، اما اکنون ثابت شده که عناصري از تفکر شيعي، به ويژه تفکر اسماعيلي، در انديشه وي وجود دارد.اين مطلب، اين شبهه را به وجود مي‏آورد که او در باطن، تفکر اسماعيلي داشته و در ظاهر خود را شافعي و اشعري مي‏نموده است. شهرستاني کتاب ملل و نحل خود را در دو بخش تأليف کرده است.در نيمه نخست کتاب به شرح مذاهب اسلامي و دين يهوديت و مسيحيت و مجوسيت‏پرداخته و نيمه دوم را به شرح آراي حکماي يوناني و اديان هندي اختصاص داده است. در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم، دو کتاب فارسي درباره آراي مذاهب تأليف شد.يکي از آنها کتاب بيان الاديان از ابو المعالي محمد حسيني علوي است.اين اثر از نظر ارزشي علمي و ادبي، جايگاه ويژه‏اي در متون فارسي اسلامي دارد.ابو المعالي، با نظري بي‏طرفانه، به بيان عقايد هر يک از فرقه‏ها پرداخته است.درباره مذهب شيعه اماميه نوشته است:
ايشان يک فرقه‏اند و از شيعه، هيچ گروه بيش از ايشان نيست و به عراق و مازندران سخت بسيارند و به خراسان نيز.و اعتقاد ايشان همانست که پيش از اين در مذهب شيعه ياد کرده آمده است.و هر روز پنجاه و يک رکعت ـ نمازهاي واجب و نوافل ـ نماز کنند.فريضه، همانست که معروفست و ديگر تطوع، و سجده شکر پس هر نماز واجب دارند و سورت‏ها، که در او آيت سجده است، نخوانند تا دو نوع سجده جمع نشود: سجده نماز و سجده تلاوت.و قربان پيش از نماز عيد کنند به روز اضحي.و فقاع ـ آبجو ـ را همچون مي حرام دارند.
از ديگر متون فارسي درباره ملل و نحل، کتاب تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام است .مؤلف اين کتاب شناخته شده نيست، اما روشن است که اثري کهن درباره اديان و مذاهب از اواخر قرن ششم مي‏باشد.نويسنده کتاب، بر مذهب شيعه اماميه بوده است.

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, توسط فربد بیات افشاری
ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, توسط فربد بیات افشاری

 

سلوکوس سردار اسکندر

سلوکوس نیکاتر متصرفات خود را به هفتاد و دو بخشتقسیم نمود و برای هر یک فرمانروایی معین کرد . جانشینان سلوکوس نیکاتر نتوانستندآن قدرت و عظمتی را که او بنیان نهاده بود ادامه دهند .
پس از مرگ او در سال 281 پسرشآنتیوخوس Antiochus اول و پس از وی پسراو آنتیوخوس دوم بپادشاهی رسیدند . در زمان آنتیوخوس دوماشکانیان، در سرزمینپارتبه پیشوایی نامی شوریده و دولت اشکانیرا تأسیس کردند .
(250
ق . م )
مقارن همین زمان ،دیودوتوسDiodotusیکی از امیران یونانی مشرق سر به شورش برداشته و دولت معروفی یونانی وباختری را دربلخوافغانستانامروز تشکیل دادند .
در سال 190 ق . م ، رومیان که تازه پایشان بهمشرقبازشده بود درمگنزیا Magnesia که محلی درآسیای صغیربود سلوکیها را شکست دادند وآسیای صغیر به دست رومیان افتاد .
در مشرق دولت پارت و باختر نیز دست سلوکیهارا کوتاه کرد و از ایران بهسوریهرانده شدند . سرانجام دولت کوچک ایشاندر سوریه نیز در 64 ق . م ، به دست رومیان منقرص شد .
مجموع حکومت ایشان 248سال بود که قریب هشتاد سال در ایران و بقیة آن را در سوریه سلطنت کردند .
در سال 312 پ م يازده سال پس از مرگ اسكندردر ميان هرج و مرج ناشي از مرگ او ، سلوكوس سردار يوناني توانست بابل را به زير فرمان خود گيرد.سلوكوس سپس ايلام و ماد را به تصرف در آورد و پادشاهي سلوكيان را تاسيس نمود.او توانست در سال 301 پ م سوريه و بخشهاي زيادي از آسياي صغير را فتح كند. از آنجا كه دولت سلوكي در ايران هيچ پايگاه قومي نداشت و بيگانه محسوب ميشد دولتي آكنده از درگيريهاي گوناگون بود.از اين رو سلوكوس با ايجاد شهرهاي جديد سياست كوچ دادن يونانيان به ايران را پيش گرفت. اسكندر بيست و پنج شهر در آسيا تاسيس كرده بود و سلوكوس و آنتيوخوس نيز به كار او ادامه دادند. البته اينها را نمي توان شهر دانست و بهتر است ازآنها به عنوان پايگاههاي نظامي و پادگان ياد كرد .در سيستان ،دشت ري،نهاوند ،هرات و ايلام ميتوان پايگاههايي اين چنين را پيدا كرد. اين شهرها با شوراي شهر كه يوناني بودند اداره ميشدندولي در شاه در اداره آنها نقش مستقيم داشت
سلوكيان در اوج قدرت خود 72 حوزه حكومتي داشتند كه هر چندتا از آنان يك ساتراپي را تشكيل ميداد.ولي با گذشت زمان سلطه آنان در فلات ايران به ويژه در شرق آن رو به زوال گذاشت، زيرا تحركهاي ضد بيگانه در گوشه و كنار فلات ايران ديده ميشد.آنها در سال دويست و پنجاه پ م پارت و هرات را توسطاشكانياناز دست دادند.در سال 247پ م سوريه و سپس ماد وپارس ايلام و بابل را نيزازدست دادند. سر انجام در164پ م سلسله سلوكي به كلي منقرض شد

با شكست داريوش سوم به دست اسكندر مقدونى در 320 ق .م . و استقرار دولت يونانى - سلوكيان 312 تا 62 ق .م . - يكى از مهم ترين وقايع تاريخى آن زمان در خاور نزديك ، در اين بخش از جهان روى داده و به تعبيرى انقراض امپراتورى هخامنشى ، پايان تاريخ باستان و آغاز دوران تازه اى است كه در آن فرهنگى مادى كه آن را فرهنگى هلنى مى نامند بر جهان چيره گشت . از نظر تاريخ ايران ، اسكندر سبب پايان يافتن دورانى بزرگ و آغاز فرمانروايى بيگانه و چندگانگى در كشور بود. (62)
با سقوط امپراتورى هخامنشى ، دوران جديدى در زندگى اقتصادى و اجتماعى مردم ايران آغاز گرديد، بدين ترتيب كه روش نوينى كه آميزه اى از تاثير عنصر يونانى و ميراث تمدن هخامنشى بود برقرار گرديد.

تشكيلات ادارى سلوكيان در دوران سلطه ى مقدونيان با اين كه مركزيت امپراتورى از ميان رفته و ايرانيان مغلوب يونيان شده بودند، ولى در بسيارى از شئون زندگى و روش ‍ معيشتى رويه خود را حفظ و آن را به فاتحين تحميل نموده و حتى آنان را تابع راه و رسم خود نمودند.
گريشمن مى نويسد:
پس از فتح ايران ، از همان ابتدا يونانيان متوجه شدند كه اداره ى چنين امپراتورى وسيع ، بدون استفاده از همكارى ايرانيان بسيار مشكل خواهد بود به همين دليل ، بسيارى از سازمان هاى ادارى و شاهنشاهى ايران را به حال سابق خود گذاردند. عده زيادى از امرا و شاهزادگان ، و روساى ايرانى در مشاغل سابق باقى ماندند. خود اسكندر و فرماندهان وى شيوه ى زندگى و زرق و برق دستگاه حكومت هخامنشى را تقليد كردند گروه زيادى از ايرانيان از راه ازدواج با يونانيان پيوند فاميلى و خانوادگى استوار كردند.(63)
گوتشميد مى نويسد:
سلوكيان از لحاظ ادارى به ساتراپ نشين هاى مختلف تقسيم مى شد و حكام منصوب از طرف شاه كه استراتژ (64) خوانده مى شدند در راس آن قرار داشتند، محققين هفتاد و دو ساتراپ نشين را در اين دوران حدس ‍ مى زنند. (65)
اگرچه اين رقم اغراق آميز است ولى بى شك در اين دوره 25 تا 28 ساتراپ نشين وجود داشته است . ساتراپ نشين ها به آپارخى و آپارخى ها به هيپارخى تقسيم مى شدند و هيپارخى خود به بخش هاى كوچك ترى تقسيم مى گشته كه به نام استانما خوانده مى شد. استانما در آغاز ايستگاه هاى پستى هخامنشى بوده كه بعدها به صورت كوچك ترين واحد ادارى درآمده است . هر ساتراپ نشين پايگاهى داشت كه مقر استراتژ و ادارات مركزى بود، از قبيل خزانه و بايگانى شاهى كه شعب هايى از آن در تمام شهرهاى ساتراپ نشين وجود داشت . در هر ساتراپ نشين قدرت نظامى و ادارى در دست استراتژ بود و امور مالى توسط مامورى كه اكوتوم خوانده مى شد و مستقيما زير نظر شاه بود اداره مى شد. (66)
اراضى كشور به دو دسته اراضى شاهى و اراضى شهرى تقسيم مى شد. اراضى شاهى بسيار وسيع بود و بيش تر زمين هاى كشاورزى جزو اين اراضى محسوب مى شد. نيمى از اراضى كشاورزى شاهى را روستاييان كشت مى كردند، و ملزم بودند كه ماليات اراضى نقدى و يا جنسى به پادشاه پرداخت نمايند.
در اراضى شاهى ، كلنى هاى نظامى مستقر مى شد. افراد اين كلنى ها قطعات زمين يا سهميه هاى ارضى كه كلر خوانده مى شد دريافت مى داشتند و موظف بودند خدمت نظامى انجام دهند و از اين نوع افراد، فالانژها كه اساس ارتش سلوكى را تشكيل مى دادند به وجود مى آمد.
عايدات خانه را تنها درآمد ساليانه اراضى تشكيل نمى داد، بلكه انواع عوارض و ماليات هاى ديگر نيز تحت عنوان كلنى (ماليات هاى شاهى ) از مردم اخذ مى شد، كه در سراسر كشور سلوكى يكنواخت بود از جمله اين ماليات ها باج و ماليات بر معاملات بود. در نزد سلوكيان ماليات هاى دسته جمعى نيز متداول بود كه به آن (فوروس ) مى گفتند. در زمان سلوكيان شهرسازى رونق فراوان داشت . شهرهاى سلوكى داراى سازمان پوليس بود يعنى مجمع ملى مركب از افراد متساوى الحقوق جامعه ، و شوراى انتخابى شهر و دادرسان انتخابى مردم حق داشتند درباره مسايل اجتماعى شهر خود اظهارنظر كنند و در حل آن با دستگاه ادارى مشاركت نمايند.
خودمختارى پوليس هاى سلوكى كامل نبود و از حدود امور داخلى شهر تجاوز نمى كرد، بسيارى از شهرها علاوه بر مقامات انتخابى (اپيستات ) نيز داشتند كه بنابر قاعده عمومى از اهل محل و اعيان شهرها تشكيل مى شد.
ايپستات ها ممكن بود انتخابى باشند ولى به هر حال نماينده قدرت پادشاه بودند، شهرهاى سلوكى تابع پادشاه بوده و ساتراپ ها مى توانستند در صورت بروز اختلاف مستقيما به پادشاه مراجعه كنند. (67)
پادشاه سلوكى ، هيچ گاه فرمانى خطاب به شهرها صادر نمى كرد بلكه نامه يى به شهر مى نوشت ؛ خطاب به مردم شهر و دادرسان كل . اين نامه بايد از لحاظ تشريفاتى مورد تصويب مجلس شهر و دادرسان قرار گيرد غالبا نامه هاى پادشاه به مثابه اسناد مهم بر سنگى نقش مى شد و در ميدان شهر اگورا نصب مى گرديد.
به طور كلى گرچه دوران سلطه مقدونيان از نظر سياسى به دليل از بين رفتن استقلال ايران به ضرر اين كشور بود ولى در مقابل ، يك سلسله ارزش هاى نوين اقتصادى و اجتماعى كه ناشى از تمدن دريايى و بازرگانى يونانى بود به نظام جامعه ايرانى وارد گرديد اما همگام با ضعيف شدن قدرت مركزى سلوكيان و نيرو گرفتن اقوام محلى در شرق ايران جامعه ى ايرانى تدريجا از روش بازرگانى و دريايى و تمدن يونانى دورى گرفت .

سلسله اشکانیان( پارت ها):۲۵۰ پ.م تا ۲۲۰ ب.م (۴۷۰سال)پارت در بر گیرنده خراسان امروزی است و در کتیبه داریوش (بیستون) یکی از ایالات ایران می باشد.در اینجا به طور خلاصه به پادشاهانی که در زمان آن ها اتفاق های بزرگی افتاده اشاره می کنم.سومین گروه از اقوام آریایی كه به ایران آمدند و در شرق مستقر شدند.پارتیان بودند، نژاد آنها آریایی، زبان آنها ایرانی و آیینشان مزدا پرستی رایج در ایران شرقی بود. فرهنگ اجتماعی آنان آمیزه ای از آداب و عقاید مذهبی و فرهنگ پهلوانی بود. كه بر حسن سلوك و رفتار و شجاعت مردانگی و جوانمردی و نیروی بدنی تاكید می ورزید. یكی از مهمترین دلایل پیوستن شهرنشینان شرق كشور به پارتیان در قیام بر ضد حكومت سلوكی - جدا از پیوندهای خویشاوندی بین آنان - حسن سلوك آنها با مردم نواحی اطراف و ناخرسندی آنان از شیوه حكومتی سلوكیان بود كه تاكید بر تبعیض قومی و نژادی داشت. چادرنشین و صحراگردی از پارتها مردمانی چابك، شجاع و پرتحرك ساخته بود. كه در سواركاری و تیراندازی ماهرانه در هنگام سواری نظیر نداشتند.شجاع ترین و قویترین فرد قبیله پهلوان نام داشت.هر شخصی كه به این مقام نایل می شد. مشخصا علاوه بر قدرت بدنی ملزم به داشتن صفات و خصایل اخلاقی نیكو نیز می بود. اشکانیان که به طور کلی اطلاعات کمی از آن ها در دست می باشد ؛ در سال۲۵۰ ق.م توسط ارشک (اشک نخست) بر پا شد.و بیست و نه اشک (پادشاه) در این سلسله فرمانروایی کردند.

 

پی نوشت ها :

62- تاريخ ايران ، ص 40 - 41
63- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 255، و ميراث باستانى ايران ، ص 226
64- در يونان قديم به سرداران سپاه استراتژ مى گفتند (فرهنگ معين ). - و.
65- تاريخ ايران و كشورهاى همجوار، ص 242.
66- اشكانيان ، ص 20
67- اشكانيان ، ص 21
68- ميراث باستانى ايران ، ص 326 - 327

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:اسکندر,اشکانیان, توسط فربد بیات افشاری

 

شهر آتن، پایتخت یونان در نزدیکی خلیج سالونیک در دشت آتیک از شهرهای مهم تاریخی جهان باستان و مرکز دانش و فلسفه و ادب بود. تاریخ آتن را افسانه های بسیار فرو پوشانده است اما از قرن هفتم ق.م وضع تاریخی آن روشن است.
در سال 683 ق م سلطنت موروثی ان برچیده شد و تا سال 594 ق - م سلن و آدخون ها حکومت کردند و از آن به بعد تا سال 510 ق م در دست جباران و از آن پس دارای حکومت دموکراسی بود. در سال 404 ق م این شهر به چنگ اسپارت ها و آنگاه به تصرف فیلیپ و اسکندر مقدونی در آمد. در دوران عظمت حکومت روم، آتن یکی از ایالات روم بشمار میرفت و هر چه آتنی ها کوشیدند که عظمت آتن را باز یابند موفق نشدند. حتی این اقدام باعث گشت که در سال 86 ق م سولا آتن را تاراج کند. با این حال نفوذ معنوی و علمی آتن بر روم بیشتر بود . چنانچه این نفوذ حتی در زمان امپراطوری
بیزانس رو به افزایش بود. چون دولت بیزانس سقوط کرد آتن بدست یکی از اشراف فرانسه افتاد و بالاخره در قرن 14 میلادی و اوایل قرن 15 یکی از خاندانهای اشرافی فلورانس بر آتن حکومت می کردند و اتن تا حدی رو به رونق و ترقی بود که در سال 1458 به چنگ دولت عثمانی افتاد و پیشرفتهایی که نصیب آتن شده بود از میان رفت. حتی این شهر رو به انحطاط رفت. چون یونان استقلال یافت، آتن پایتخت یونان گردید و روز به روز بر ترقی و رونقش افزوده شد و کارخانه های جدید در آن به کار افتاد.
آثار بدیع و عظیم تاریخی بسیار در آتن باستان بجاست و هر ساله هزاران جهانگرد و مشتاق و شیفته آثار هنری تاریخی را به سوی خود می کشاند. برخی از ابن بناها عبارتند ازپارتنون، پروپلایا، ارختنوم و اکروپولیس.
اکروپولیس آتن که در محل دهکده نئولتیک اولیه شهر شهر ساخته شده بود بهترین دژ طبیعی دنیای باستان به حساب می آمد. اکروپولیس در شمال شرقی پارتنون و در مرتفع ترین نقطه دشت و 300 پا بالاتر از سطح کلی دشت قرار داشته و صخره های عظیم عمودی در تمام جهات آن جز در جهت شرقی که شیب ملایمی دسترسی به این مکان را میسر ساخته، قرار گرفته اند. دارای ابعاد تقریبی 350 در 140 یادر بود که ضلع بلندتر آن در جهت شرقی غربی قرار داشته است. اکروپولیس در فصله چهار مایلی از دریای اژه و در دشت آتیکا قرار دارد. از زمان های دور وجود چشمه های طبیعی انسان را به این منطقه کشانده است. این محل از حدود 2800 ق م مسکون بوده است. قدیمی ترین آثار مکشوفه احتمالاٌ مربوط به قرن ق . م می باشد. اما اکثر بناهای آگورای باستانی مربوط به قرن ششم ق . م می باشند تاریخ آگورا را می توان به سه دوره تقسین نمود:

  1. دوره کلاسیک، قرن پنجم ق . م
  2. دوره هلنیستی، قرن دوم ق . م
  3. دوره رومی، قرن دوم میلادی


آگورای نخستین پس از ویران شدن، بازسازی و آگورای کلاسیک آتن تا پایان قرن پنجم ق م پایان یافت. ویرانی آگورا در اواخر قرن سوم رخ داد و این بنا بر صخره بلند اولیه در طول زمان توسط دیوارهای حائل حجیم پله پله شده و یک سری سکوهای مرتبط را پدید آورده است.
پارتنوئن که رسماٌ به نام معبد آتنا پولیاس خوانده می شد، بر روی سکوی باشکوه مرمرین به طول 237 پا و عرض 110 پا و در وسط ضلع جنوبی اکرو پو لیس قرار گرفته بود. نام عمومی است که به تپه دفاعی اولیه شهر اطلاق می شود. مرکز بلند شهرهای قدیمی تر یونان و قلعه محصور بسیاری از شهرهای مستعمراتی آن با این نام خوانده می شد. اکروپولیس که در آغاز همه شهر را در خود جا می داد، رفه رفته به بخش مقدس و مذهبی شهر بدل گردید، چنانکه آتن نمونه بارز آن است یا تخلیه شده و خارج از محدوده شهر قرار گرفت. چنانکه در میلتوس رخ داد تا زمانی که شهر کوچک و محدود بود و مستقیماٌ پیرامون اکروپولیس واقع شده بود، به حصاری دفاعی پیرامون آن نیازی نبود. در مواقع هجوم شهروندان به دورن اکروپولیس پناه می بردند تا آنکه یا شهر سقوط می کرد یا دشمنان دست از حمله باز می داشتند و با توجه به اینکه بیشتر ساختمانهای مهم در اکرو پولیس واقع بودند. تنها بخشی از خانه های ارزشمند از میان می رفت.

اندکی پس از زمان ژوستی نین اول، آتن به درجه یک شهر ولایتی تنزل کرد و از اهمیت دیرین آن جز بناهای برگ هیچ چیز بر جا نماند. در دوره فرمانروایی بر یونان، آتن مرکز دوک نشین (1205) که پی در پی به دست اقوام بورگوندی و کاتالان افتاده گروه اخیر که در سال 1311 آتن را اشغال کردند ان را به زیر فرمان شاهان آرگون در آوردند. تسلط کاتالان ها میان سالهای 88 1311 بود.

از 1388 تا 1458 آتن در فرمان خاندان فلورانسی آچایولی بود و در 1397 موقتاٌ به تصرف سلطان بایزید اول درآمد سرانجام آتن در روزگار سلطان محمد دوم به دست عثمانی ها افتاد و مدت 330 سال بر این شهر فرمان راندند. در قرن های بعد آتن از اهمیت افتاد و این امر از گزارش های جهانگردان غربی آشکار می شود. پارتنون به مسجد تبدیل شد و پروپولایا را سربازخانه کردند. استیلای عثمانی ها دوران انحطاط آتن بود تا جائیکه در حد یک قصبه تنزل یافت. در پائیز 1678 دریاسالار ونیزی فرانچسکو مورد سینی(حکمران آینده ونیز) آتن را محاصره کرد و در این حادثه قسمت عمده پارنتون ویران شد. دو مسجد آن به عبادتگاه کاتولیک و پروتستان تبدیل گشت. تا اینکه در 1688 باز ترکان عثمانی بر آتن دست یافتند و در 1777 بارویی بر گرد شهر کشیدند. از قرن 17 به بعد آثار باستانی آتن مورد توجه قرار گرفت.

مبارزه یونانیان برای آزادی موجب ویرانی بیشتر شهر می شد. در 1822 آتن بدست یونانیان افتاد و بار دیگر در 1826 ترکان(اکروپولیس در 1827) بر شهر آتن دست یافتند و سرانجام در کنفرانس لندن(1830) به صورت جزیی از کشور یونان درآمد و در پایان سال 1834 آتن، پایتخت یونان و رشد آن آغاز شد و به صورت یک مرکز فکری فرهنگی در آمد و در نتیجه توسعه اقتصادی و سیاسی سریع جمعیتش فزونی یافت.

موزه اکروپولیس آتن یونان که در نزدیکی ویرانه های اکرو پولیس قرار دارد. در این موزه شاهکارهای کم نظیر بلکه بی نظیری از تمدن و فرهنگ یونانی به ویژه از دوره ارکایی می باشد. موزه ملی باستان شناسی آتنیونان شامل آثار برجسته و بسیار مهم موزه باستان شناسی در یونان می باشد. این موزه
باستان شناسی ملی محل دید و تماشای بسیاری از آثار فرهنگی و هنری و تاریخی یونان است. در این موزه بزرگترین مجموعه های هنر یونان باستان در جهان
وجود دارد.

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:آتن, توسط فربد بیات افشاری

 

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.دربارهٔ کوروش تمام مورخین متفقند که شاهی بود با عزم و عاقل و رئوف که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود. جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد. با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم می‌داشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در می‌آمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمی‌شد. آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق‌العاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیده‌ای به‌کلی تازه به شمار می‌آمد. کوروش از ذکر عناوین و القاب احتراز داشت، در کتیبه‌هایی که از او مانده، این عبارت ساده خوانده می‌شود، من کوروش شاه هخامنشی هستم. حال آنکه شاهان دیگر خود را خدا می‌خواندند.ایرانیان کوروش را پدرو یونانیان او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند و در وی به چشم یک فرمانروای آرمانی می‌نگریستند. یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیحپروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی)، حکومت کرده بودند. کوروش دربارهٔ خاندانش، بر سفالینهٔ استوانه ای شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است.اینکه چه وقایعی روی داده که پارس‌ها عیلام را تسخیر نموده و شاخه‌ای از سلسلهٔ هخامنشی را در آنجا برقرار کرده اند، معلوم نیست. احتمال می‌رود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال ۶۴۵ پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارس‌ها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده بود، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده باشندهخامنش سر سلسلهٔ این دودمان است که در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، میزیسته است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسلهٔ هخامنشی دوشاخه شده و کوروش یکم شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شد. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و آرسام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند.کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا، دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.داریوش بزرگ در کتیبه بیستون نیز این مطلب را تأیید می کند، زیرا شاه مزبور می گوید، من نهمین شاه از سلسلهٔ دوگانهٔ هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسب چون وی حکمرانی نکرده است).  زادگاه و افسانهٔ زایش کوروش بزرگتاریخنویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند. فرزندانهمسر کوروش بزرگ کاساندان بود. کوروش کاساندان را بسیار دوست می‌داشت و پس از مرگش در سراسر امپراتوری کوروش، مراسم سوگواری بر‌پاکردندپس از مرگ کوروش، فرزند ارشد او کمبوجیه دوم به سلطنت رسید. نام پسر کوچکتر کوروش بردیا بود.کوروش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نام‌های آتوسا (به اوستایی هئوتسه به معنی خوش اندام)، رکسانا (روشنک یا به اوستایی رئوخشنه) و آرتیستونه (آرتوستونه) بود.آتوسا بعدها با داریوش بزرگ ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.ذوالقرنیندرباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد.شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.[۳۲] در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آنجهت به کوروش، ذوالقرنین می گفتند که شرق و غرب مال او بود.

سایت تاریخ تمدن

ارسال در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:کوروش, توسط فربد بیات افشاری

 

از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحث‌های زیادی به عمل آمده است. از جمله پیشروانی که توجه زیادی به تفکر و ماهیت آن نمود جان دیوئی(1933) است. او در کتاب معروف « چگونه فکر می‌کنیم؟ »  جریان تفکر را شامل مراحلی می‌داند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمی‌گیرد. مرحلة اول یا ابتدایی،‌ مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است.

ویناک در کتاب روان‌شناسی تفکر،‌ تفکر را چنین تعریف می‌کند : « تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است».

ایسون تفکر را « فرایندی رمزی  و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی می‌گردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر می‌دهد.»

سولسو (1990)،‌ معتقد است که «تفکر فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می‌گردد».

و اما حکیمان سرزمین خودمان تفکر را چگونه تعریف کرده اند. شیخ محمود شبستری در کتاب گلشن راز چنین بیان داشته :

تفکر رفتن از باطل سوی حق          به جزو اندر بدیدن کل مطلق

تصور کان بود بهر تدبر                 به نزد اهل حق آمد تدبر

خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین، می گوید : تفکر جستجو نمودن بصیرت است برای رسیدن به مقصود و نتیجه.

تعریف ساده دیگری که توسط یکی از معلمین بزرگ تفکر بیان شده چنین است : «تفکر، کنترل هدفمند فکر است». یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و د ر راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد.

تفکر یعنی رام و اهلی کردن فکر. فکر ما خودسر است. یعنی از این شاخه به شاخه دیگر می پرد و نمی توان آن را روی یک موضوع ثابت نگه داشت و مسیری که به سمتش می رود قابل پیش بینی نیست. تفکر باعث می شود که عنان فکر در دست متفکر باشد.

تفکر یعنی باغبانی و پرورش فکر. فکر اگر به حال خودش رها باشد و از القائات بیرونی از جمله افراد و رسانه ها و حوادث تاثیرات منفی بپذیرد به ثمرات و نتایج مفید نمی رسد. فکر همانند یک زمین است که اگر باغبانی داشته باشد می تواند درختان تنومند با محصولات فراوان داشته باشد. و اگر به حال خودش رها شود علف های هرز و بوته های بی ثمر آن را پر خواهد کرد.

تفکر یعنی کیمیاگری فکر. چه بسیار از افکاری که به دهن ما می رسد بی ارزش و بیهوده باشد اما تفکر می تواند همین افکار بیهوده را تبدیل به ایده های بسیار ارزشمند نماید.

اقسام تفکر:

تفکر حصولی و حضوری

خلط و اشتباه تفکر حصولی و حضوری

مراتب فکر

اقسام فکر

تفکر قلبی، قالبی، قلابی

تفکر آماده گر

تفکر وجود

فکر و عمل

ارسال در تاريخ سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, توسط فربد بیات افشاری

  چرا می نویسیم؟

یکی از توانایی ها و مهارتهایی که نظام آموزش و پرورش باید به دانش آموز بیاموزد توانایی و مهارت درنوشتن است.

این مهارت ها با انشاء نویسی و خاطره نگاری و یا نامه نگاری بدست می آید. انشاء نویسی باعث می شود ذهن دانش آموز خلاق و مبتکر شود چون دانش آموز هنگام نوشتن باید علاوه بر اینکه فکر می کند و جنبه های مثبت و منفی مساله را مورد موشکافی قرار دهد، از یک نظم و ساختار مشخص نیز باید پیروی کند. یکی از مشکلات امروزی که دانش آموزان دارند، بحث کم توانانی و گاه ناتوانی آنها در نوشتن یک نامه و حتی توصیف شرح حال است...

انشاء فرزند اندیشه است، فعالیت ذهنی بسیار پیچیده‌ای است که به مراتب از خواندن دشوارتر است. نوشتن در گرو خلاقیت ذهنی و مستلزم تخیل و تفکر و رشد و فهم آدمی است.

درس انشاء یکی از مواد مرتبط با ذهنیت، خلاقیت ذهنی، تصویرسازی و صحنه‌آفرینی است. اهمیت آن در برنامه‌های درسی دوره‌های مختلف به قدری است که می‌توان آن را زمینه ‌ساز یادگیری خلاق، عادت به تفکر، تأمل و تدبر دانست. به ویژه آنکه بیشتر پژوهش‌ها ارتباط میان درس انشاء و عادت مطالعه را مورد تأیید قرار داده‌اند.

قابلیت و توانایی اندیشیدن یکی از نعمت‌های بزرگی است که خالق هستی در وجود انسان به ودیعت نهاده و بیان اندیشه را مکتوب کردن، یکی از ابداعات بشر در طول تاریخ بوده است.پایه و اساس هر نوشته‌ای حروف و جملاتی است که در مدارس آموزش داده می‌شود. درس انشاء یکی از مفیدترین ابزارهای آموزش نوشتن است.

انشاء از نظر کاربردی در زندگی دانش‌آموزان نقش بسزایی دارد، زیرا بخش بزرگی از ارتباطات در محیط مدرسه و خارج از آن از طریق نوشتن فراهم می‌شود.

دانش‌آموزان به وسیله انشاء می‌توانند با ترکیب کردن آموخته‌های خود اثری نو به وجود آورند و از آن لذت ببرند.

.انشاء در لغت شروع کردن و بوجود آوردن، آغاز کردن، آفریدن، پدید آوردن و از خود چیزی گفتن را گویند، و در اصطلاح، علمی است که بدان علم، راه دریافت معانی با الفاظ و عبارات پسندیده و دلپذیر چنانکه گوارای طبیعت و نزدیک به فهم خواننده و روشن کننده مقصود نویسنده باشد، شناخته شود

دانش‌آموزان به وسیله انشاء می‌توانند خلاقیت‌های درونی خویش را با هم ترکیب کنند و اثری جدید پدید آورند و از آثار خود بهره جویند و از آن آثار خویش لذت ببرند.

انشاء می‌تواند به دانش‌آموزان نیروی ابتکار و ابداع بدهد. پس به وسیله انشاء دانش‌آموزان می‌توانند از استعدادهای نهفته خویش اطلاع حاصل کنند و بتوانند استعدادهای بالقوه خویش را شکوفا کنند.

وقتی به نوشته‌های دانش‌آموزان توجه می‌کنیم معلوم می‌شود که آنان در نوشتن مشکل دارند و نمی‌توانند تصورات ذهنی خویش را آن طور که باید با قلم وصف کنند. در سایر دروس که وابسته به انشاء و هنر نویسندگی دانش‌آموزان است، شاید علل ضعف بر اثر مشکلات درس انشاء باشد و اگر از خود دانش‌آموزان علت پرسیده شود، چنین اظهارمی‌دارند که بحث‌ها و فرمول‌هایی که در کلاس توسط معلم ارائه می‌شود را متوجه نمی‌شویم. وجود چنین مشکل دلالت بر مشکل اصلی و ضعف اساسی در ماده درسی انشاء دارد.

 

ارسال در تاريخ سه شنبه 20 دی 1390برچسب:نوشتن, توسط فربد بیات افشاری

 

زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد.
 
فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید کارهای ساده‌ای انجام دهید.

 در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است.

هر روز آنها را به کار بگیرید و از زندگی خود در این سال لذت ببرید.
 

سلامتی:

1- آب فراوان بنوشید.

2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید..

3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.

4- بااین 3 تا E زندگی کنید:

 Energy      (انرژی)

Enthusiasm(شورواشتیاق)

Empathy(دلسوزی و همدلی)

 

5- از ورزش کمک بگیرید.

6- بیشتر به یاد خدا باشید .

7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.

8- روزانه 20 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.

9- 7 ساعت بخوابید.

10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.

 

شخصیت:

11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.

12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.

13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.

14- خیلی خود را جدی نگیرید.

15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.

16- وقتی بیدار هستید بیشتر اهداف خود را مجسم کنید.

17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.

18- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.

19- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.

20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید...

21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.

22- بدانید که زندگی مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.

23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.

24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد. 


جامعه:

25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود،

مخصوصا پدر و مادر زنگ یا سری بزنید.

26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.

27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.

28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.

29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.

30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.

31- زمان بیماری، شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.

 

زندگی:

32- کارهای مثبت انجام دهید.

33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.

34- محبت درمان‌گر هر چیزی است.

35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.

36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، تمیزترین لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.

37- مطمئن باشید که بهترین هم می‌آید.

38- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از خدایتان شاكر باشيد.

39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.

 

آخرین اما نه کم‌اهمیت‌ترین:

40- لطفا این موارد را به هر کسی که می شناسید، بفرستید.

 

کمک کنید تا پیامهای مثبت همیشه در جهان جاری باشد و بازتاب آنرا در زندگیتان ببینید

ارسال در تاريخ سه شنبه 20 دی 1390برچسب:زندگی, توسط فربد بیات افشاری

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد