از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحثهای زیادی به عمل آمده است. از جمله پیشروانی که توجه زیادی به تفکر و ماهیت آن نمود جان دیوئی(1933) است. او در کتاب معروف « چگونه فکر میکنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی میداند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمیگیرد. مرحلة اول یا ابتدایی، مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است.
ویناک در کتاب روانشناسی تفکر، تفکر را چنین تعریف میکند : « تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است».
ایسون تفکر را « فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.»
سولسو (1990)، معتقد است که «تفکر فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد».
و اما حکیمان سرزمین خودمان تفکر را چگونه تعریف کرده اند. شیخ محمود شبستری در کتاب گلشن راز چنین بیان داشته :
تفکر رفتن از باطل سوی حق به جزو اندر بدیدن کل مطلق
تصور کان بود بهر تدبر به نزد اهل حق آمد تدبر
خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین، می گوید : تفکر جستجو نمودن بصیرت است برای رسیدن به مقصود و نتیجه.
تعریف ساده دیگری که توسط یکی از معلمین بزرگ تفکر بیان شده چنین است : «تفکر، کنترل هدفمند فکر است». یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و د ر راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد.
تفکر یعنی رام و اهلی کردن فکر. فکر ما خودسر است. یعنی از این شاخه به شاخه دیگر می پرد و نمی توان آن را روی یک موضوع ثابت نگه داشت و مسیری که به سمتش می رود قابل پیش بینی نیست. تفکر باعث می شود که عنان فکر در دست متفکر باشد.
تفکر یعنی باغبانی و پرورش فکر. فکر اگر به حال خودش رها باشد و از القائات بیرونی از جمله افراد و رسانه ها و حوادث تاثیرات منفی بپذیرد به ثمرات و نتایج مفید نمی رسد. فکر همانند یک زمین است که اگر باغبانی داشته باشد می تواند درختان تنومند با محصولات فراوان داشته باشد. و اگر به حال خودش رها شود علف های هرز و بوته های بی ثمر آن را پر خواهد کرد.
تفکر یعنی کیمیاگری فکر. چه بسیار از افکاری که به دهن ما می رسد بی ارزش و بیهوده باشد اما تفکر می تواند همین افکار بیهوده را تبدیل به ایده های بسیار ارزشمند نماید.
اقسام تفکر:
خلط و اشتباه تفکر حصولی و حضوری
نظرات شما عزیزان: